خواستنی
دنیا به چشمم نمی آید
اگر تو در کنارم نباشی
شعرهایم در گلویم می ماند
اگر تو مخاطبم نباشی
هیچی نمی خواهم
اگر نتوانم روبرویت بایستم
وفریاد بزنم که دوستت دارم
ژرفین
کوچ پرندگان
پرنده های یخ زده
تو سرمای زمستونا
باید برن ازین دیار
دنبالِ گرمی بهار
پرنده های پا پتی
با پرهای نوک مدادی
هنوز دارن میرن رها
هرجا بخوان؛ بی فکرِ راه
تا وقتی که دلخوشیشون
نور بپاشه به جمعشون
پر زدن و جدا شدن
برای لمسِ حسِ من
ژرفین
روز عشاق
روز عشق مبارک
عزیزتر از جانم
نیستی کنارم اما
عکست در آینه چشمانم و
عشقت درقلبم
نگاه نافذت
صدای دلنشینت
که موسیقی رویاهاست
آری همه این ها
بهانه ی برای دوست داشتنت
جان جانان
قلبم قلمرو پادشاهی توست
بیا و حکمرانی کن
ولنتاین مبارک
عزیزکم
ژرفین
درخت شاه توت
از پشت پنجره چشم انداختم
نگاهم دوخته شد به دخترک همسایه
و درخت شاه توت
چه شباهت نهفته در خلق این دو اثر
درختک شاه توت
شاخه هایش را افشان کرد
روی تنه خودش
مانند کیسوان دخترک زیبا رو
بر روی شانه هایش
تنه ی نازکش زیر برگ و ساقه پنهان شده
همانند تن ظریف دخترک ،زیر موهایش
دخترک چرخ زنان دور درخت
رقص موهایش در باد
گیره های رنگی بر سر
همچو ستاره در دل آسمان
روی موهای سیاهش
چه شبیه هستن این دو
توت ها بر سر درخت
لابه لای شاخه ها
مانند ستاره می درخشد
دخترک با دستان کوچکش
ستاره ها را میچید
چشم ها را می بست
مزه مزه میکرد
گویی دلخواهش بود
دلنشین و دلچسب
مزه زندگی
لای دندان ها
درختک شاه توت
سنگ تمام گذاشته
پر از توت های سیاه و ملس
که بوی اردیبهشت می دهد
دستان دخترک
غرق در رنگ شد
دخترک سرخوش آواز سرمی داد
دور درخت مشغول طواف
شکر گذار سخاوت شاه توت شده بود
آن دخترک مهربان همسایه
دستی میکشد بر روی شاخه ها
درختی که زیبنده حیاط خانه شده
زیر لب می گوید
الحق که شاه توت برازنده توست
ژرفین
خیال تو
چقدر هوای خیالم
بوی عطر تو را دارد
عطری که پریدن نمی داند
عادت شبانه ام شده
آغوش کشیدن خیالت
آرام میگیرم
شانه به شانه تو
تویی که نهایت عشقی
نگاهت، نفست، عطر تنت
را عاشقانه حس کرده ام
از همان عطر خیال وجودت
عطری که مطرح ترین
بِرند عطر در دنیای خیال است
جانکم
دریغ نکن از من
بوی تنت را
حتی اگر خیالی باشد
خوشبوترین
دوست داشتنی ترین
خیال دنیاست
خیال تو
ژرفین
حدیث شیفتگی
عطر تنت
زیبایی چشمانت
گرمای وجودت
مهربانی کلامت
ساق های خشکیده ذهنم را
بیدار می کند
بهار وجودم سبز نوازش توست
تو مهربانتر از خورشیدی
غروب نداری
یک دل طلوع
یک روح گرما
یک تنه عشق
دوست داشتنت
شوق زندگیست
تکرار می کنم
حدیث شیفتگی ام را
عزیزترینم
ژرفین
صدای عشق
همیشه فکر می کردم
عشق دیدنیست
لمس کردنیست
تااینکه صدای تو را شنیدم
فهمیدم عشق شنیدنیست
مثل موسیقی که تو خلق می کنی
گوش می کند، کسی که عاشق نیست
ولی من زندگی می کنم
فرق من با دیگران
از درک عشق
صدای توست که
عجین شده در تمام آثارت
ژرفین