چشمانش
شعر بافتن از چشمان تو
همانند نقش زدن از عشق، بر دار قالی دل است
که در کنج خلوتِ وجود، نقش می بندد
ژرفین
کلمۀ مقدس
دوستت دارم
کلمه ای مقدس است
که باید در گوش اهلش نجوا شد
ژرفین
بهار عاشقی
در بهار عاشقی
گیسوان بافته ام را باز میکنم تا همراه باد بهاری
در کنار شکوفه های چشمانت به رقص دربیاید
ژرفین
مرغان دریایی
راز عاشقی ات را به مرغان دریایی بگو
دهان به دهان می چرخانند
وسوار بر موج دریا به عشقت میرسانند
ژرفین
هنر مهر ورزیدن
مهربانی کار هر کسی نیست
هنر مهرورزیدن
بخشی از آموخته های کودکیست
ژرفین
کینه
کینه زمانی ریشه دار می شود
که محبت و گذشت جای خودش را
به انتقام و حسادت می دهد
ژرفین
خوشی و ناخوشی
زندگی دو رو دارد خوشی و ناخوشی
برای من خوشی هایش خلاصه شده در دلبستن به تو
و زبانم لال، ناخوشی هایش دل کند از تو است
ژرفین
تلخی زندگی
تلخی زندگی زمانی است که
جواب خوبیهایت را با بدی میدهند و
از آن تلخ تر تولد بی تفاوتی در وجود آدمی است
ژرفین
آواز دلتنگی
وقتی خواننده ای در دلتنگی هایش با خودش زمزمه میکنند
مانند این است که در خلوت خود در یک عصر زیبایی پاییزی
برای خود فنجانی چای ریخته است
ژرفین
لانگ دیستنس
لانگ دیستنس تعریفش برای من اینگونه است که رشته هایی از عشق و امید را
در قلبم ببافم و سوار امواج کنم تا مسافت طولانی دوریت را طی کند و
به قلبت برسد و آنرا نگه داری تا لحظه دیدار برایمان فراهم شود
ژرفین
بخشش
بخشش یعنی
درمان آسیب های روح که
در بخش های مختلف ذهن و قلب جا خوش کرده است
ژرفین
آشتی
آشتی زیباست
چون ارزش آغوش را
با هر بار تکرار متذکر می شود
ژرفین
قضاوت آسان
قضاوت کار آسانی میشود
وقتی که بضاعت ما
تفکر ما باشد
ژرفین
دیدگاه
دیدگاه مهم است
برکه پر از لجن برای
قورباغه استخر جواهر است
ژرفین
بهار
هر چقدر شکوه برف در زمستان بیشتر باشد
بهار زیباتر میشود در
شکفتن شکوفه هایش
ژرفین
دیدگاه
انسان دو رو همانند مردابی است
که چهره خود را
زیر نیلوفرهای آبی پنهان کرده است
ژرفین
وحشی
وحشی کلمه ای زیباست
وقتی در کنار پونه های وحشی
و شقایق های وحشی دشت می نشیند
ژرفین
قدرشناسی
انتظار با توقع داشتن، متفاوت است
انسانی را که دوست داریم از او انتظار دیده شدنمان در چشمانش را داریم
ولی توقع را از کسانی داریم که به ازای لطفی که به آنها کرده ایم قدرشناس باشند
ژرفین
گنج پنهان
شعر می سرآیم و در پیکره شعرهایم واژه های سکوت
حاصل از رنج وعشق پنهان شده در قلبم را می گنجانم و
کلید این گنجینه را به دست آیندگان میسپارم
ژرفین
هوا زدگی
آدمی از سنگ که سخت تر نیست
دچار هوا زدگی میشود وقتی
در محیط پر از استرس و فشار زندگی کند
ژرفین
سرزمین طوفان
قرار شد گیسوان بلندش را
درنسیم آرزوها رها کند
ولی افسوس اینجا سرزمین طوفان است
ژرفین
فرهنگ
فرهنگ یک ملت
همچون بنای تاریخی است
نیاز به ترمیم دارد نه تحریف
ژرفین
قلم
دستان قلم را باید به دست صاحب قلم سپرده
تا جهان را از جوهرهٔ صداقت پر کند
و جلوی فاجعۀ بی فرهنگی را بگیرد
ژرفین
عکس ها
عکس ها زنده ترین مستندات تاریخی هستند
بدون هیچ تغییری حال همان لحظه را
در وجود خود ثبت کرده اند
ژرفین
تاسف
مهاجرت تلخ است و
تلخ تر از آن زندگی در وطنی هست که
دیگر شبیه وطن نیست
ژرفین
عطر
فرق است میان گلهای کوهی و گلهای گلخانه ای
یکی معطر است و آن یکی زیباست
زیبایی عادی خواهد شد ولی این عطر است که سالها در مشام میماند
ژرفین
جهل
زمانی جهل پیروز شد که
در محفل سیاست قدرت و ثروت
دور از چشم علم با هم دست دوستی دادند
ژرفین
آغوش
جمله: «بیا بغلم ببینم چته»
معجزه میکند
وقتی در غصه هایت احساس خفگی می کنی
ژرفین
حکم صلاحیت
هر انسانی فقط می تواند قاضی خودش باشد
و صادقانه خودش را قضاوت کند و حکم صلاحیت یا
عدم صلاحیت خودش در حق زندگی را صادر کند
ژرفین
سرگردان
سرگردان است جوانی که
درهای امید را به روی آرزو هایش بسته میبیند و
مشوش میشود وقتی راه گریزی نمی یابد
ژرفین
بلوغ
بالغ شدن زمان مشخصی ندارد هر چقدر زخم هایی که
از زندگی خورده ای عمیق تر و تلاش برای التیامش بیشتر باشد
تو رابه بالغ شدن نزدیک تر میکند
ژرفین
پاسخگو
هر آدمی باید روزی پاسخگوی خودش باشد
از حماقت هایی که در حق خودش کرده تا
صادر کردن اجازه هایی برای دیگران که به او آسیب بزنند
ژرفین
اتفاق
اتفاق ها دو شکل دارند: زشت و زیبا
و تو اتفاق، هستی البته زیبا
که هرگز تکرار نخواهی شد
ژرفین
لایق
لیاقت با دوست داشتن آمیخته است
وقتی دربهترین و بدترین شرایط کنارش میمانی
یعنی هم لایقی هم دوست داشتنی
ژرفین
اهل کجایی
اهل کجا هستی؟
اهل عاشقی هستم
البته فقط با تو که عشق را آفریدی
ژرفین
گلهای دشت
گلهای دشت، عشقی در سر دارند که هر بهار شکوفا میشوند
مثل دل من که در هر طلوع خورشید
به امید دیدار تو عاشق میشود
ژرفین
جسم و روح
جسم از روح گلایه دارد که این چه رسمی است
که درد و رنج این سالهای تو بر شانه های من سنگینی میکند
وهر روز نقش آن بر چهره ام نمایان تر می شود
ژرفین
کوه
چه کسی گفته کوه به کوه نمیرسد
کوه به کوه خواهد رسید
زمانی که زمین دلش از این همه جفای خلق بلرز در آید
ژرفین
سرزنش مرگ تدریجی احساسات انسانی است
که با نیش زهراگینِ زبانِ نزدیکانمان
در خون و جانمان رخنه می کند
ژرفین
خودخواهی
همان من، من های کودکانه است
که در دامن پدر و مادر پر وبال گرفته است
ژرفین
آزادی بیان
بی بال و پر پیچیده شده در پیله بود
شعر آمد آنگاه در بیت بیت غزل پروانه شد
ژرفین
جوری مرا "قضاوت" می کنید
انگار که
سالهاست " قاضی" هستید
موسیقی تنها جادویی است
که شادی ها و غم هایمان را
با آواهایش کرخت میکند
جوان های ما
با جسمی قوی
روحی هزار ساله را حمل می کند
ژرفین
آرامش واژه ای در شرف انقراض
و بشرِ نا آرام، ناتوان تر از همیشه
در احیای آن
ژرفین
خیابان های منتهی به دانشگاه
پر شده از دست فروشان بی سوادی
که مدرک باسوادی می فروشند
ژرفین
نون به نرخ روز خوردن
ضرب المثل نیست
چند سالی است که به شغل ثابت مبدل شده است
ژرفین
غرور چه بی معناست
وقتی در صف های طولانی
قرص نان برابر با کد شناسایی توست
ژرفین
اینجا شب ها طولانی است
چند یست کلید روز
در قفل انتظار شکسته است
ژرفین
می دانستی دوست داشتنت
یعنی خوشبختی و
من چقدر خوشبختم
ژرفین
در لحظه های انتظار
باران که می بارد
بر گونه های شیشه اشک می نشیند
ژرفین
ماندن در قلب یکدیگر
به اهمیت و مراقبت در نگهداری از قلب یکدیگر برمیگردد
نه صرفا تکرار طوطی وار کلماتِ «دوستت دارم»
ژرفین
سادگی بیش از حد
مثل شیرینی می ماند دل را میزند
مرا ببخش که ساده بودنم دلت را زد
ژرفین
دنیا با تفکر زیباتر می شود
اگر هوش متفکران به زنجیر کشیده نشود
حتی اگر هوششان بوی شورش دهد
ژرفین
عشق در یک نگاه را
باور دارم ولی
یکبارهای تو زیاد شده است
ژرفین
گناه با جنسیت ارتباط مستقیم دارد
همین که زن باشی خودش گناه بزرگیست
کافیست برای رفع اتهام فقط مرد باشی
ژرفین
یین و یانگ همان چهره واقعی آدمیست که
در وجود سیاه و سفیدش
نقطه ای از مهر و عصیان خود نمایی می کند
ژرفین
داشته های الان هر کسی
در زندگی اش همان خواسته های کودکیش بوده
که بزرگ شده است
ژرفین
صبور کیست؟
کسی که گه گاه کاسهٔ صبرش را
از بخل و حسد اطرافیان خالی می کند
ژرفین
چه کسی گفته حرف باد هواست به نظرم طوفان است
وقتی به جای "جانم " بگویید: بله
در دم می شکند قلب کسی که دوستتان دارد
ژرفین
بغض همان زخم زبان های دوستانه است
که همانند سنگ ریزه هایی در رگها وخونمان ته نشین می شود
و هر از چند گاهی راه تنفس را تنگ میکند تا تبدیل به اشک شود
ژرفین
تعطیلی به بهانه آلودگی هوا بهانه ای کودکانه
در روزهای سرشار از اعتصاب و اعتراض ما
به آزادی هایمان است
ژرفین
دوستت دارم
زمانی به دل می نشیند
که با احساس در آمیخته شده و از قلب بگذرد
ژرفین
شاعر کیست؟ من و تو وهرانسان دیگری
که اندیشه، عشق ،شادی، غم و حسرت هایش
را به نگارش در می آورد
ژرفین
من پیچیده نبودم
این تو بودی که خواستی
سخت ترین راه حل را بروی
ژرفین
زیبا زیستن چیست
همین باشد که خودت در خودت خلوت کنی
بدون اینکه حرمت خودت را بشکنی
ژرفین
زندگی آدمها
به خودشان مربوط است
تا زمانی که به ما ربطش ندهند
ژرفین
نا امیدی یعنی آینهٔ خانه غبارآلود باشد
عطر عشق در هوا بپیچد و تو عاشق نشوی
پر پرواز داشته باشی ولی بال نزنی
ژرفین
فرق فهمیدن با نفهمیدن
در احتیاج و بی نیازی است
من تو را دوست دارم ولی محتاج تو نیستم
ژرفین
هر چقدر هم که آلات موسیقی حرفه ای ساخته شده باشند ارزشی ندارند
مگر اینکه موسیقیدان از روح خود در آن دمیده باشد
این مصداقِ بارزِ عشق و خلقت است
ژرفین
از هوای مطبوع بارانی لذت ببرید
چون که
باران ارث پدرهیچکس نیست
ژرفین
عشق وقتی معنا میگیرد که
ناراحتی هایش ویرانت کند
و شادی هایش از نو تو را بسازد
ژرفین